يكى از علل عمده عدم موفقيت ما مردم به اصلاح جامعه خود همين است كه هر فردى آنگاه كه به خودش نگاه مى‏كند و به اعمال خودش نظر مى‏افكند عينك خوشبينى به چشم مى‏زند و آنگاه كه به ديگران و اعمال ديگران نظر مى‏كند عينك بدبينى و بدگمانى، و نتيجه اين است كه هيچ كس شخص خود را تقصيركار نمى‏داند و چنين مى‏پندارد كه تقصير متعلق به ديگران است؛ همه چشم به عدالت اجتماع دارند و هيچ كس فكر نمى‏كند كه عدالت اجتماع وقتى حاصل مى‏شود كه افراد، عادل باشند.

يا ايُّهَا الَّذينَ امَنوا كونوا قَوّامينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‏ انْفُسِكُمْ اوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْاقْرَبينَ انْ يَكُنْ غَنِيّاً اوْ فَقيراً فَاللَّهُ اوْلى‏ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‏ أنْ تَعْدِلوا

اى مردم در كار بپاداشتن عدالتْ زياد بكوشيد، گواهى را فقط به خاطر خدا بدهيد هرچند عليه خود شما يا پدر و مادر يا نزديكان شما باشد، غصه اينكه فلان خويشاوند غنى يا فقير است نخوريد، خداوند كه خالق آنهاست از شما كه فقط رابطه خويشاوندى داريد اولى‏ است به اينكه حال آنها را رعايت كند، مبادا به پيروى از هواى نفس از حق انحراف پيدا كنيد.

يكى از فوايد اينكه تربيت مردم تربيت دينى باشد همين است كه مردم را در باطن روح و ضميرشان عادل و منصف مى‏كند. البته فرق است بين كسى كه از ايمان بهره‏اى داشته باشد و خدا را ناظر و شاهد اعمال و نيات خود بداند و آن كس كه محض مصلحت اجتماع كارى را بكند.

يا ايُّهَا الَّذينَ امَنوا عَلَيْكُمْ انْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ اذَا اهْتَدَيْتُمْ

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، بر شما باد مراقبت نفسهاى خودتان. فرضاً ديگران گمراه باشند گمراهى آنها به شما صدمه‏اى وارد نمى‏آورد اگر شما خودتان راه را يافته باشيد و در راه باشيد.

مى‏دانيم كه در اسلام از طرفى نظارت بر اعمال ديگران جزء واجبات است (پيغمبر فرمود: كُلُّكُمْ راعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْؤولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ) ولى از طرف ديگر اين فكرشيطانى را هركس بايد از سر خود بيرون كند كه جامعه فاسد است و ديگران خرابند. خراب بودن و گمراه بودن ديگران عذرى براى اعمال بد ما پيش خدا نمى‏شود. يكى از تسويلات نفس انسانى همين است كه گناه خود را به گردن ديگران مى‏اندازد.

 منبع: مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏23، ص: 777